ساختــن واژه ای به نام "فـــــــردا" بزرگتــرین اشتبــاه انسـان بـود،
تا زمانـی که کودک بی سـوادی بودیم و با این واژه آشنـایی نداشتیم،
خـــوبـــــ زنـدگــی میکـردیم...
تمامـی احسـاساتمان، غم و شـادیمان و هرچــه داشتیم را همین امــروز خرج میکـردیم
انگار فهمیــده تر بودیـم
چون همیشــه میترسیدیـم شایــد فـــردایی نباشـد.
از وقتـی "فـــــردا" را یاد گرفتیــم،
همه چیز را گذاشتیـم برای فـردا...
از داشتـه های امـروز لذتـــ نبردیـم و گذاشتیم برای روز مبـــادا...
شایـد بایـد اینگـونه "فــردا" را معنی کنیـم
"فــــــردا" روزیست که داشته های امـروزت را نداری
پس امــــروز را زنــدگــی کن....!
امــروز را خــوشبخـت باشــ
همـان باشـ کهـ میخــواهــی
اگـر دیگــران آن را دوست ندارنــد
بگــذار دوست نداشتــه باشنـــد
ولــی تـو همـانی باشـ
کهـ خـودت دوست داری
خــوشبخـــی یک انتخــاب است
راضــی نگــه داشتــن همـه نیست . . .
گاهــی بایــد فــرو ریختــه شـوی بـرای *بنـــای جـدیـــد*
ببـخـش خـودتــ را...
بـرای تمــام راهـ های نـرفتـه...
بـرای تمــام بـی راهـ های رفتــه...
ببخـش ، بگـــذار احســاست قــدری هــ ـــوایـی بخــورد!
گاهـی بــدتـرین اتفــاق ها
هـــدیــــه زمـــانــــه و روزگــارنــــد...